تاریخچه برندسازی شخصی (دوران کلاسیک)
محمدرضا منتظرالقائم
دانشجو دکتری مدیریت بازرگانی
برندسازی شخصی، یکی از علومی است که به سرعت در حال پیشروی روی کره زمین است. شاید اگر اغراق نکرده باشم، بعد از حوزه های مربوط به تکنولوژی، برندسازی شخصی جزو شاخه هایی هست که بسرعت در حال پیشروی می باشد.
علمی که در آن کارشناسان و محققان اعلام کرده اند که اگر در طی زمان 2 الی 3 سال آتی، افراد در آن قدم نگذارند، می تواند به سرعت آنها را از بازی کسب و کار خارج کند. جالب است بدانید که عنوانی که در این تحقیقات بیان شده است، آنست که در بازار آتی فقط نام افراد است که باقی می ماند و مردم به نام افراد اعتماد می کنند. هرچند این موضوع زمان بسیار زیادی را خواهد برد به خصوص در ایران.
حال که این مقدمه را با هم مرور کردیم لازم است تا یک نکته ای را هم بیان کنم. در تمامی علوم تخصصی که در آن سیر می کنیم و به دنبال اطلاعات هستیم، یکی از مواردی که حتما و قطعا بایستی بررسی کنیم، پیشینه و تاریخچه آن علم است. ما هم قصد داریم در سلسله یادداشت هایی که در حوزه برند سازی شخصی، منتشر خواهیم کرد در اولین قدم ها به سراغ تاریخچه این علم خواهیم رفت.
بصورت کلی اگر بخواهیم بررسی کنیم، تاریخچه برندسازی مربوط به اوایل دوران بشریت بر می گردد. اولین نشانه های برندسازی شخصی در واقع به زمان هایی بر میگردد که افراد و اصطلاحا استاد کارها، محصولات خود را زمانی که تولید می کردند، نام خودشان را روی آنها به نحوی حک می کردند. گاهی پایین محصول گاهی پشت محصول و گاهی هم زیر محصول. همه این ها به این سبب بود که مردم، زمانی که این محصولات را خریداری می نمایند، بدانند که کار دست کدام استاد است در عوض استاد کار ها هم کم کم برای خود نامی دست و پا کردند.
همه این ها به این مفهوم است که برندسازی شخصی، خیلی قبل از تر آن چیزی که در کتاب ها و مقالات آورده شده است، وجود داشته و در چهار دهه گذشته صرفا یک چهارچوبی برای آن تعریف شده است. در اصل برندسازی شخصی را اگر بخواهیم تقسیم بندی کنیم، می توانیم به سه دوره تاریخی تقسیم بندی کنیم:
دوره اول، مربوط به دوران کلاسیک می شود که به آن پرداخته شد. شاید نکته ای که می توانیم به آن استناد کنیم راجع به وجود و حضور برندسازی شخصی در آن دوران، آن است که پس از مدتی، در هر حوزه ای (اعم از فرش، ظروف سفالی و …) مردم سعی می کردند محصولات استادانی را خریداری نمایند که اصطلاحا دارای شهرت بودند. این دقیقا با تعاریف کنونی برندسازی شخصی نیز هم سویی و مطابقت دارد. الان هم ما در همه حوزه های شخصی و کاری مان سعی می کنیم سراغ افرادی برویم که از مقبولیت و اعتبار مناسبی برخوردار باشند. حال سوال این است که آیا این توصیفات عنوان شده، در زمان های گذشته و حتی در نسل های اولیه بشر کاربرد نداشته است؟ آیا افراد همیشه به دنبال بهترین ها نبوده اند؟ مسلما همین گونه بوده است پس، از همان دوران کلاسیک برندسازی شخصی نقش عمده ای در زندگی افراد داشته است.
اما سوالی که می توان مطرح کرد آن است که این حاالت و دوران کلاسیک برند سازی شخصی تا کی ادامه داشته؟ به جرات می توان گفت که حوزه مربوط به برندسازی شخصی در مقطع کلاسیک، اگر تاریخ بشریت را از ابتدای میلاد مسیح در نظر بگیریم، حداقل 20 قرن پابرجا بوده است. این بدان معنا است که تمامی افراد می دانستند که باید برای خود اعتباری کسب کنند، می دانستند برای اینکه بهتر و مهمتر جلوه کنند بایستی اقداماتی را انجام دهند، حتی می دانستند که بایستی کاری کنند که توجه مردم بیشتر و بهتر به آنها جلب شود و همه اینها، نهایتا منجر به ایجاد علم و ساختاری به اسم برندسازی شخصی شد.
بعد از بیست قرن و در سال 1937 ناپلئون هیل یک عصر جدیدی را در حوزه برندسازی شخصی مطرح کرد که این دوره از عصر برندسازی شخصی را دوران نئوکلاسیک برندسازی شخصی در نظر گرفته ام. آقای ناپلئون هیل هم بصورت مستقیم از واژه برندسازی شخصی استفاده نکرد اما موارد عنوان شده توسط ایشان که در یادداشت های بعدی به آن خواهیم پرداخت، در واقع الگوی نسبتا جدیدی از حوزه برندسازی شخصی را ارائه نمود.
بدون نظر