تست های شخصیت شناسی بر برندسازی شخصی موثر هست؟
رسیدیم به مراحل اجرایی برندسازی شخصی. من توی تمام شرکتها یا کارخونههایی که واسه برندسازی به عنوان مشاور فعالیت میکنم، همیشه با این نکته کارم رو شروع میکنم که شما کی هستید؟ این سؤال رو توی موارد و مطالب قبلی بارها ازت پرسیدم و الان مجدداً تکرارش میکنم.
البته امیدوارم تا الان به این جواب رسیده باشی. بعضی از آدمها ممکنه هر چقدر با خودشون کلنجار رفته باشن، به جوابی نرسیده باشن. بعضیها ممکنه بین یه چندراهی گیر کرده باشن، بعضیها هنوز سردرگم هستن، بعضیها هنوز نمیدونن چی میخوان. همه این گروهها واسشون راه حل وجود داره اما یه گروه هستن که من به شخصه هیچ کمکی نمیتونم بهشون بکنم.
موضوعی که میخوام بازش کنم رو متاسفانه خیلی زیاد باهاش رو به رو شدم واسه همین وظیفه خودم میدونم تا راجع بهش روشنت کنم. ببین، مواردی که توی قسمت بالا گفتم ممکنه واسه هر کسی پیش بیاد. یعنی اگه بخوام یه دستهبندی کلی انجام بدم میتونم آدمها رو (حداقل طبق شناخت فعلی خودم) به 3 تا دسته تقسیم کنم:
- دسته اول اونهایی که دقیقاً میدونن عاشق چه کاری هستن و آماده میشن واسه اینکه بتونن به اون سمت حرکت کنند و میتونم بهشون بگم دمتون گرم.
- دسته دوم اونهایی هستن که با مشکلاتی که توی قسمت بالا گفتم، روبه رو هستن که به این دوستان (شاید بیشترین تعداد همین عزیزان باشن) میتونم بگم همین که میدونید باید یه انتخاب شجاعانهای واسه خودتون و زندگیتون داشته باشید، از خیلیهای دیگه جلو هستید و نگران نباشید، راه حل واسه این نگرانیتون وجود داره و رفع میشه.
- اما دسته سوم که جزو افرادی هستن که متاسفانه از توان من خارجه که بهشون کمک کنم و شامل اونهایی میشن که در برابر خودشون گارد دارن. یعنی چی؟ به تجربه دیدم بعضی از عزیزان رو که الان مشغول یه کاری هستن و دارن اون رو انجام میدن و تقریباً توی اون کار جا افتادن (به اصطلاح علمیش وارد منطقه امن شدن) اما هم خودشون میدونن هم من میدونم که واسه اون کار ساخته نشدن و خوشحال نیستن و فقط به سبب عادت این کار رو انجام میدن. خب اشکالی که پیش میاد چیه؟ این عزیزان حاضر نیستن منطقه امن خودشون رو عوض کنن و یا با خودشون فکر میکنن که نیازی به تغییر کارمون نیست و همین کار رو ادامه میدیم و خودمون رو توی همون کار برند میکنیم، یا به طور کل لازم نیست برند شخصیمون رو بسازیم. واسه این دوستان تنها آرزویی که میتونم بکنم اینه که یه روزی برسه که مجبور بشن از این منطقه امن خودشون خارج بشن تا دقیقاً متوجه بشن که زندگی کردن انسانها فقط یک بار اتفاق می افته و اگه این یکبار هم به انجام کارهایی بگذره که ذرهای بهش علاقه ندارن و واسش ساخته نشدن، هم به خودشون خیانت کردن، هم به افرادی که جای اونها رو اشغال کردن. به قول یکی از اساتید عزیزم جناب آقای دکتر محمدیان، برندها زمانی شکل میگیرن که از منطقه امن خودشون خارج بشن. من هم از این حرف وام میگیرم و مجدد تکرار میکنم که اگه خواستی برند شخصیت رو بسازی، باید از منطقه امن خودت خارج بشی.
حالا برگردیم سراغ صحبت خودمون. دسته اول (در صورت تمایل) و دسته دوم (به اجبار) توی گام اول و دوم ساخت برند شخصی خودشون، تستهای روانشناسی و شخصیتشناسی را انجام بدن و نتایجش رو توی قسمت تمرینها (قسمتی که از اول تا آخر ساخت برند شخصیت رو باید توی اون قسمت وارد کنی) یادداشت کن.
معمولاً تستهای روانشناسی و شخصیتشناسی بسیار خوبی وجود داره که چنتا نکته رو باید در اونها لحاظ کنی:
- اولاً تستهای اینترنتی رو به هیچ وجه توصیه نمیکنم چون معمولاً ترجمه شده تستهای خارج از کشور هستن و تحلیل درستی روی اونها به مخاطب داده نمیشه.
- دوما سعی کن توی مراکز معتبری که وجود داره این تستها رو انجام بدی و با مشاورهایی در این زمینه همکاری کنی. (من توی این موضوع تخصصی ندارم و واسه همین توصیه کردم با مشاور همکاری کنی) دلیلشم اینه که تستی که از تو گرفته میشه ممکنه یسری جوابها و تحلیلهایی بهت بده اما وقتی چند جلسه با مشاور صحبت کنی، با توجه به شناختی که از خودت و شخصیتت پیدا کرده، ممکنه یه تغییراتی توی تحلیل داشته باشه. این تحلیل میشه راه حل گروه دوم و تقریباً مطمئن میشن به راهی که میخوان برن و همینطور یه نقطه امنیت خاطری میشه واسه گروه اول (به شرطی که هدفشون رو درست انتخاب کرده باشن)
- مورد سوم راجع به تستها اینه که من به شخصه تست MBTI را میپسندم (به شرطی که توی مرکز بسیار معتبر و با توجه به فرهنگ هر شهر و منطقهای گرفته بشه) دلیلش هم اینه که ابعاد مختلف تو رو بررسی میکنه و تحلیلهایی که بهت میده، کمکت میکنه تا متوجه بشی بیشتر حول و حوش چه کارهایی میتونی موفق بشی.
این نکات رو گفتم اما یه نکته متاسفانه ناراحت کننده رو هم باید بگم. دوستان من تستهایی که واسه شخصیتشناسی یا روانشناسی ازت گرفته میشه به هیچ عنوان وحی منزل نیست. همیشه این نکته خاطرت باشه که گزینه اول و دوم و سوم و چهارم تو، همون چیزیه که قلبت انتخاب میکنه و مطمئن هستی که عاشقش هستی.
دیگه وقتی دیدی واقعاً بین چنتا راه گیر افتادی، اونم با تحلیل یه مشاور مجرب، مسیرت رو طبق این تستها بچین. ولی لطفاً اگه مطمئن هستی به کاری که میخوای انجام بدی، اون کار رو ادامه بده و تستها رو فقط من باب شناخت از خودت انجام بده.
پس گام اول و دوم تو میشه تستهای شخصیتشناسی و روانشناسی (اگه واقعاً توی شک و تردید هستی). حالا چرا من میگم تست MBTI خوبه؟ خب ما تا به اینجای علم روانشناسی (باز هم عذرخواهی میکنم اگر مطلبی مینویسم که تخصص خودم نیست) دستهبندیهای خیلی زیادی راجع به ابعاد مختلف انسانی داشتیم. اما یکی از تکنیکهایی که توسط آقای یونگ مطرح شد، تقریباً تونست ابعاد خیلی بیشتری از انسان رو شناسایی کنه اونم با دقت نسبتاً بالا.
عیبش چیه؟ عیب این تست عدم آگاهی نسبت به اونه. همین الان توی گوگل سرچ کن “تست MBTI”. سایتهای بیشماری باز میشن که توی اون یه سری سؤال (ترجمه شده) ازت میپرسه و نهایتاً یه کلمه انگلیسی 4 حرفی برات باز میکنه و لیست توانمندیها و کارهایی که میتونی انجام بدی رو واست میاره. اما دوستان من این تست به همین راحتیها نیست. از صحبتهای یکی از دوستانم که ایشون متخصص این تست هست شنیدم که زمانی این تست قابل تاییده که توی شرایط بومی هر منطقه و هر شهر و هر نفر گرفته بشه.
یعنی یسری سؤالات توی مردم یه شهر محروم یجور تجزیهوتحلیل داره که جاهای دیگه ممکنه برداشتی که ازش میشه فرق داشته باشه. واسه همینه که میگم اگه واقعاً میخوای از این تست یا تستهای مشابهش نتیجه بگیری برو پیش یه آدم متخصص که کار و زندگیش رو وقف این موضوع کرده باشه.
فرض بگیر خدای نکرده قلبت درد بگیره. آیا از توی اینترنت واسه خودت دارو تجویز میکنی؟ ممکنه از توی اینترنت دلیلش رو بفهمی، ممکنه راههای درمانش رو بخونی، ممکنه هزار و یک اطلاعات بدست بیاری اما تا یه آدم متخصص بهت نگه که چه دارویی باید مصرف کنی، هیچوقت سر خود اینکارو نمیکنی چون بحث جونت وسطه.
حالا سؤال من آینه. الان تصمیم داری واسه بقیه عمرت یه راهی رو انتخاب کنی (پس کمتر از جونت نیست)، طبیعتاً نباید به اینترنت اکتفا کنی بلکه باید بگردی دنبال حاذقترین متخصص توی این حوزه و شده یه مدت طولانی باهاش وقت بگذرونی تا یکبار برای همیشه یه تصمیم عالی بگیری.
معمولاً توی سخنرانی هام یا توی دوره هام یکمی راجع به ابعاد این تست صحبت میکنم اما چون دست به اینترنت شدنت حرف نداره، میدونم که میری و تمام ابعاد این تست و حالتهای مختلفش رو در میاری. حتی اینم میدونم از سر کنجکاوری یک بار توی اینترنت این تست رو انجام میدی. اشکالی هم نداره اتفاقاً جواب هاشم نگه دار اما بهش لطفاً اکتفا نکن.
اما برسیم سراغ تستهای شخصیتشناسی. راجع به این موضوع یه جدولی آماده کردم توی قسمت جداول که باید به دقت اونهارو بخونی و از بینش 10 تا شخصیتی که مد نظرت هست رو انتخاب کنی. لازم به توضیحه که این شخصیتهایی که انتخاب میکنی، در واقع شخصیتهایی هستن که دوس داری بقیه، راجع بهت فکر کنن.
بعد از این کار بیا و این شخصیتهایی که انتخاب کردی رو به ترتیبشون کن و سه تایی که از همه واست مهمتر هستن رو توی همون تمرین آخر کتاب یادداشت کن. یه نکتهای که باید بهش توجه کنی اینه که همین الانی که شخصیتت رو داری انتخاب میکنی، بهش دقت کن ببین با اون کاری که عاشقش هستی همخونی داره یا نه؟ اگه داره که تبریک بهت میگم، اگه نداره یکم تأمل بیشتری بکن (هرچند حتی اگر تطابق هم نداشته باشه به این معنی نیست که راه رو اشتباه اومدی ولی با یکم فکر بیشتر به مسیر ادامه بده).
کلیترین دستهبندی که میتونم واست راجع به شخصیتشناسی عنوان بکنم مربوط میشه به شخصیتهای منطقی و احساسی. معمولاً شخصیتهای منطقی با صفاتی مثل منظم بودن و دقیق بودن و محکم بودن شناخته میشن و شخصیتهای عاطفی یا احساسی معمولاً به احساسی بودن، دلسوز بودن، شوخ طبع بودن و امثال اینها شناخته میشه. پس طبیعتاً شغل مورد نظر تو با شخصیتی که دوس داری بقیه راجع بهت عنوان بکنن، بهتره که همخونی داشته باشه.
بدون نظر