معجزه ای به اسم ارزیابی 360 درجه در حوزه برندسازی شخصی

این گام با مرحله قبلی کاملاً پیوسته و به هم مرتبطه. توی مرحله قبلی اومدی و یسری از ویژگی‌ها، تهدیدها و فرصت‌های خودت و محیط کارمت رو یادداشت کردی و نهایتاً به یسری استراتژی رسیدی. آیا باید اجرا کنی؟ جواب فعلاً منفی هست چرا؟ طبیعتاً درسته که شناخت نسبتاً خوبی از خودت داری اما این نکته رو فراموش نکن که قراره برند شخصیت رو شکل بدی. قبلاً هم گفته بودم برندسازی شخصی انجام میدی تا دیگران اون چیزی که می‌پسندی رو راجع بهت بگن. خب تا اینجا درست اما یه نکته‌ای هست که باید بهش توجه کنی. خیلی مهمه که بدونی اطرافیانت راجع بهت چه فکری می‌کنن. مهمه که بدونی تا چه اندازه‌ای، شناختی که از خودت داری رو بقیه هم دارن.

یه نکته جالب وجود داره توی این بحث. بعضی وقت‌ها از نظر خودت یه ویژگی داری که نقطه قوتت حساب می‌شه اما از نظر دیگران نقطه ضعفته. مثالش رو راجع به خودم می‌زنم. توی پیاده سازی این مراحل واسه خودم، وقتی به ماتریس رسیدم، یکی از ویژگی‌های خیلی مهمی که از نظر خودم داشتم و اتفاقاً خیلی روی اون مانور دادم، بحث نظم فردیم بود. بعد از این که چند مرحله جلو رفتم توی یه صحبت با یکی از همکارام، متوجه شدم که از نظر اون من یه آدم خیلی خط کشی شده هستم که زیاد از حد با نظم کار می‌کنه.

طبیعتاً من دوس نداشتم که این بازخورد نسبت بهم وجود داشته باشه، اتفاقاً دوس داشتم بهم بگن که فلانی آدم منظم و در عین حال منعطفی هست. پس کاری که کردم چی بود؟ اومدم و یه نظر سنجی از اطرافیان خودم انجام دادم و دیدم انگار درصد زیادی از اطرافیانم همون تصور دوستم رو دارن. پس اون نقطه قوت من اینجور تبدیل می‌شد به یه نقطه ضعف. راهکار چی بود؟ راهکار این بود که بعد از ماتریس یه مرحله اضافه کنم تا بتونیم نظر بقیه رو هم راجع به خودمون بدونیم.

توی این مدتی که حوزه مشاوره کار کردم انواع نظرسنجی‌ها رو باهاش آشنایی دارم اما از نظر خودم بهترینش (البته جزء سختترینش هم هست) ارزیابی 360 درجه هست. این ارزیابی که توی سازمان‌ها خیلی رواج داره باید توی گام‌های من میومد و چه جایی بهتر از این مرحله. حالا ساز و کارش چه شکلیه؟ یه لیست مطابق چیزی که می‌گم آماده کن. یسری آدم‌هایی رو یادداشت کن که از نظر جایگاه شغلی از تو پایینتر هستن. یسری افراد رو هم یادداشت کن که از نظر جایگاه هم رده تو حساب میشن و نهایتاً یسری افرادی که از نظر جایگاه، از تو بالاتر هستن رو یادداشت کن.

بعد برو قسمت تمرین‌ها یه سری سؤال یادداشت کن. مثلاً می‌تونی بنویسی 3 تا ویژگی مثبت من رو یادداشت کنید و سوالاتی از این دست. بعد از اینکه پرسشنامت رو آماده کردی، باید در اختیار این 3 گروه (که با خودت می‌شه 4 گروه) قرار بدی و ازشون خواهش کنی که این فرم رو واست پر کنن.

نتیجه‌ای که بدست میاد خیلی جالبه. توی اون ویژگی‌های مثبت و منفی که با ماتریس شباهت وجود داره که تکلیف مشخصه و متوجه میشی که برداشتت از خودت با برداشت دیگران از تو تقریباً شبیه به هم بوده اما اگر ویژگی‌های متفاوتی رو داشتی، لازمه که بعضی چیزهارو بررسی کنی. اگر درصد زیادی از افراد به این تفاوت‌ها اشاره کردن، یعنی وجهه بیرونی تو با چیزی که تصور می‌کردی فرق داره ولی اگر درصد زیادی به این تفاوت‌ها اشاره نکردن، نشون دهنده اینه که تقریباً اون چیزی که از خودت برداشت می‌کردی با وجهه بیرونیت هماهنگی داره.

بنابراین گام ششم و هفتم کاملاً به هم مرتبط هستند. زمانی می‌تونی از استراتژی‌هایی که نوشتی مطمئن باشی، که بین این دو تا گام تطابق وجود داشته باشه و یا اینکه تفاوت رو پذیرفته باشی و واسش راه حل بچینی. پس لطفاً این دو گام رو بسیار با دقت انجام بده و تنها زمانی وارد بقیه گام‌ها شو که از تطبیق بین این دو گام مطمئن شده باشی.

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *