رسالت شخصی، پایه اساسی برندسازی شخصی هست؟
توی حوزههای استراتژی سازمانی، مأموریت رو فلسفه وجودی سازمان تعریف میکنیم. حالا این تعریف رو بسط بده به خودت. فکر میکنی علت وجودی خودت توی این دنیا چیه؟ کاری که عاشقش هستی و میخوای انجامش بدی، چه دلیلی داره و چه کمکی میتونه به بقیه بکنه؟ اصلاً چه ویژگی میتونی به افراد اضافه بکنی؟
رسالت و فلسفه وجودی خودم رو واست مینویسم:
تولد هر انسانی، همراه با استعدادی نهفته است. رسالت و فلسفه وجودی بنده، همراهی وکمک به همه مردم عزیز کشورم است تا به این استعداد نهفته دست یابند.
باز هم لازمه بهت بگم تموم این مأموریتها و رسالتها باید با هم هماهنگ باشه. نمیتونی شخصیتت رو کنار یه ماموریتی بذاری که بهت نمیخوره. نمیتونی ماموریتی رو انتخاب کنی که نتونی بهش اهمیت بدی و اجراش کنی. پس دلیل وجودی خودت رو چیزی در نظر بگیر که بتونی بهش عمل کنی.
اما بریم سراغ نحوه نگارش مأموریت. طبق کتابهای حوزه استراتژی، واسه نوشتن مأموریت نیاز داری 9 تا سؤال رو از خودت بپرسی که همه این سؤالها رو وقتی کنار هم بذاری، تا حدودی مشخص میشه که ما چه ماموریتی توی کسبوکارت داری.
این 9 تا سؤال به شرح زیر هستن:
- مشتریانت چه افرادی هستن؟
- محصول یا خدمتت چی هست؟
- بازار جغرافیاییت کجا هست؟
- از فن آوری خاصی استفاده میکنی؟
- فکری برای رشد و سودآوری کارت کردی؟
- ویژگی ممتاز تو چیه؟
- تصور مردم نسبت به کارت چیه و آیا نظرشون رو جلب میکنی؟
- پرسنل توی کارت چه جایگاهی دارن؟
- ارزش و باوری که توی کارت داری، چی هست؟
این سؤالات و جواب دادن بهشون یه چهارچوبی داره بهت میده که بتونی مأموریت خودت رو طبق اونها بنویسی. اما توصیه اکید دارم که حتماً قبل از نوشتن، مأموریت شرکتهای مختلف را بخونی تا اصول نوشتن یه بیانیه مأموریت خوب را درک کنی. دقت داشته باش که این گام، به نوعی ویترینت رو شکل میده و اون چیزی است که مخاطبت وقتی مثلاً وارد سایتت میشه ممکنه بهش سر بزنه. پس طبیعتاً باید حواست رو جمع کنی تا مطالبی که مینویسی نه حالت شعارگونه بگیره و نه غیر ممکن.
بدون دیدگاه