ارتباط بین هرم مازلو و برندسازی شخصی چیست؟

آبراهام مازلو، یکی از روانشناسان مطرح آمریکایی بود که در سال 1908 به دنیا اومد. رشته‌ای که توی اون کار می‌کرد، روانشناسی انسان‌گرا بود و واسه همین عمده وقت و انرژی خودش رو صرف تعیین ویژگی‌های انسانی کرد، اون قدری که بهش پدر روانشناسی انسان‌گرا گفته می‌شه.

اما شهرت ایشون نه بخاطر این عنوان یا عناوین مشابهش، بلکه بخاطر معرفی یه هرم بسیار معروف به اسم خودش بود. هرم سلسله مراتب نیازهای مازلو، می‌تونم به جرات بگم یکی از پرکاربردترین نظریات قرن اخیر بوده و هست و احتمال زیاد اسم اون رو شنیدی اما خب یکمی راجع بهش توضیح میدم.

تست های شخصیت شناسی

همون جوری که توی عکس می‌بینی، قاعده هرم رو نیازهای فیزیکی یا همون نیازهای پایه انسان شکل داده، مثل خوراک و پوشاک و مسکن. لایه دوم به حوزه امنیت بر میگرده. حوزه‌ای که بسیار مورد نیاز هست و مثال‌هایی که می‌تونیم راجع بهش عنوان کنم، امنیت شغلی، امنیت خانواده، سلامت و مال آدم‌ها است.

لایه سوم و میانی به حوزه عشق و تعلق خاطر داشتن برمی‌گرده. در واقع وجود نیاز به پیدا کردن دوست، همدم و همسر بیشتر خودش رو توی این لایه نشون میده. لایه چهارم و پنجم بیشتر روی حوزه‌های عزت نفس و خودشکوفایی تمرکز داره. بصورت عادی بخوام بهتون بگم آدم‌هایی که به دنبال کمال گرایی هستن، جزو افرادی قرار می‌گیرن که به قله هرم رسیدن.

اما خب نقد به این هرم هم کم نیست. نقد مهمی که اتفاقاً خود منم بهش دارم اینه که طبق این هرم، هر موقع لایه‌هایی پایینی تحقق پیدا کرد، می‌تونی برسی سراغ لایه‌های بالایی اما از نظر من این اتفاق توی دنیای واقعی پیش نمیاد. خیلی از ماها شاید توی نیازهای اولیه خودمون درجا بزنیم اما طبیعتاً به دنبال عشق واقعی هستیم. طبیعتاً دنبال پیدا کردن نقطه شکوفایی خودمون هستیم. همین الان که داری این کتاب رو میخونی امکان داره نیازهای اولیه خودت رو به طور کامل نتونسته باشی تأمین کنی اما با خوندن این کتاب اول دنبال پیدا کردن عزت نفس شخصی خودت هستی و بعدش دنبال خود شکوفایی.

جالبه بدونی بدنبال این‌ها هستی تا در نهایت بتونی همون نیازهای اولیه خودت را پوشش بدی پس گاهی وقت‌ها این هرم برعکس هم عمل می‌کنه و از نظر من ترتیبی می‌تونه نداشته باشه اما سؤال برات پیش اومده خب تویی که الآن داری نقد می‌کنی، چرا جز گام‌های برندسازی شخصی آوردیش؟ جوابش اینه که من شاید با ترتیبش موافق نباشم اما با اجزا تشکیل دهندش بشدت موافقم. از نظر من نیازهای ما هرچی که باشه، توی همین دسته‌بندی قرار می‌گیره (هرچند در ادامه یه دسته‌بندی دیگه هم بهتون می‌گم که با این دسته‌بندی تناقض نداره).

پس اگر تا الان تمام تمرین‌های قبلی رو انجام دادی برو سراغ تمرین‌های آخر کتاب، توی گام سوم و هرچی نیاز از نظر خودت داری رو توی دسته خودش یادداشت کن. این موضوع رو هم دقت کن که نیازهاتو طبق بازه زمانی کوتاه مدت (سال آینده) و بلند مدت (3 سال آینده و حتی بیشتر) دسته‌بندی کنی.

تمام این خواسته‌ها و نیازهایی که داری رو وقتی نوشتی، کمکت می‌کنه واسه گام‌های بعدی، واسه وقتی که بهت می‌گم بشین و هدف هاتو بنویس. اونجاست که تمام نیازهاتو دیگه مکتوب داری. یه نکته رو هم بهت بگم که حتی اگه می‌خوای یه ساعت هم بخری لطفاً یادداشتش کن. می‌خوام بگم از جزئی‌ترین تا کلی‌ترین نیازهاتو یادداشت کن و این کار رو باید هر سال انجام بدی و به خودت نمره بدی که توی هر طبقه، چند درصد از نیازهاتو تونستی پوشش بدی.

 

بدون نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *